.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
رسول مهرباني و آخرين سفير الهي

هفدهم ربيع الاول عام الفيل سالروز ولادت پيامبر رحمت ، رسول مهرباني و آخرين سفير الهي حضرت محمد مصطفي (ص) است.
آنگاه كه جهل و تاريكي در حجاز سايه افكنده بود‏، آنگاه كه نوزادان دختر عرب به جرم دختر بودنشان‏ زنده به گور مي‌شدند‏، آنگاه كه كعبه را بتخانه اعظم مي خواندنش‏ و آنگاه كه در جامعه عرب نشاني از صداقت و راستي و مهرباني نبود، مهربان ترين فرشته خاكي متولد شد‏‏، از حق آمد و به حق برانگيخت، تمام كائنات را رنگ خدايي داد، آفتاب جهان فروز وجودش‏، نور علم و رحمت را بر زمين گستراند، از توحيد گفت و به خداي يكتا فراخواند، برف ظلمت را آب كرد و نويد بهار داد. قلب عالم امكان شد و جريده هستي.
از ملكوت آسمان به زمين فرا خوانده شد و افلاكي ترين فرشته خاكي گرديد‏، خواند: « اقرأ باسم ربک الذي خلق. خلق الانسان من علق ...». بنده برگزيده حق تعالي شد و نامش بلند و دينش پاينده. آشنا ساخت انسان را با معناي واقعي اش. روشن نمود حقيقت را با آفتاب وجودش در شام تيره زندگي. نبوت را ختم داد و قرآن را عينيت.
سخن از كيست؟ سخن از بنده برگزيده خدا ؛ حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله است، سخن از آخرين پيغام دار و خاتم انبياء است. سخن از كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است، سخن از حقيقتي عيني و جاودانه است، سخن از ذخيره‌اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت و دستيابي به عمق سيره و سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. سخن از  خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است، سخن از خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است. سخن از آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم است. سخن از پيامبري است كه اطاعت از وي همان اطاعت از خدا شمرده شده است، سخن از نبي‌ مكرم است كه آزار و ايذاء وي موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از وي گرديده است. سخني از پيامبري است كه خلق و خوي الهي و رحمت و عطوفت‌اش، مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير «وانك لعلي خلق عظيم»، توصيف شده است. سخن از «عبد خدا» است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي‌ترين درجه عبوديت دست يافت و از همه تعلقات و وابستگي‌ها رها شد و به عنوان «رحمه للعالمين» و عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شد. آري سخن از محمد مصطفي (ص)؛ مبلغ دين الهي، معلم آيات حكمت و مربي و اسوه انسان ها است.
هفدهم ربيع الاول عام الفيل برابر با سال 570 ميلادي ، جهان به نور ولادت انساني روشن گشت که چهل سال پس از آن ، از سوي خدا ماموريت يافت تا با تکميل مکارم اخلاق ، انسانها را به فلاح و رستگاري برساند. او در زمانه اي پر آشوب و مملو از جهل و ظلم و بي عدالتي، زيباترين شعار هستي را در گوش جهانيان نجوا کرد که :" قولوا لااله الا الله تُفلِحوا " اي مردم ، اي انسانهاي گرفتار در بند ناداني و شرک ،" بگوييد که خدايي جز خداوند يکتا نيست تا رستگار شويد."

تولد حضرت محمد (ص)
بنابر بسياري از روايات، در 17 ربيع الاول عام الفيل (570 م)، يا به روايتي 12 ربيع الاول پيامبر نور و رحمت متولد شد و با با ولادتش تازگيهايي در جهان پديد آمد:
1- امام ششم (ع) فرمود: شيطان به هفت آسمان بالا مي‌رفت و خبرهاي آسماني را گوش مي داد، وقتي که عيسي (ع) تولد يافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم مي رفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گرديد.
2- بارگاه انوشيروان (ايوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.
3- انوشيروان در خواب ديد که خورشيد در تاريکي شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله‌اي که سر به کيوان کشيده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاريکي ماند.
4- آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.
5- در يثرب يک يهود بر فراز قلعه اي فرياد کرد: اين ستاره احمد است، ستاره پيامبر جديد است، يهودي هايي که پاي قلعه ايستاده بودند، به سراغ غيبگو و دانشمند خود دويدند.
6- يک عرب بياباني با ريش سپيد، و قامتي بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و اين اشعار را ميخواند: ديشب مکه در خواب بود و نديد که در آسمانش چه نورافشاني و چه ستاره باراني بود!
7- در آن شب هر بتي که در هر جاي عالم بود، بر رو افتاده بود.
8- درياچه ساوه که سالها آن را مي پرستيدند فرو رفت و خشک گرديد.
9- وادي سماوه که سالها بود، کسي آب در آن نديده بود، آب در آن جاري شد.
10- داناترين دانشمند مجوس در خواب ديد: که چند شتر صعب، اسبان عربي را مي‌کشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ايشان شدند، طاق کسري از ميان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاري گرديد، و نوري از طرف حجاز ظاهر گرديد و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسيد.
11- سرير سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.
12- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.
13- ميان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها مي‌گفتند جدايي افتاد، و ساحران از علم خود نمي‌توانستند استفاده نمايند.
نزديک به فجر صادق، مقارن اين حوادث، جناب آمنه ديد که ستاره هاي آبي، با دنباله هاي ارغواني، به پشت بام خانه‌اش مي‌ريزند!، از اين تماشا مسرور شده بود که ناگهان ديد زنهايي نوراني اطراف بالينش نشستند، فکر کرد زنان قريشند، ولي متحير بود که چگونه خبر يافته‌اند که او در اين وقت مي خواهد وضع حمل کند!!
صدايي به سان زمزمه فرشتگان و صداي ارواح از ميان آنان بلند شد: يکي گفت: من آسيه زن فرعونم، ديگري گفت: من مريم دختر عمرانم .....
آمنه بر روي آنها تبسم کرد (پسرش به دنيا آمد). آمنه گفت: صدايي شنيدم که مي‌گفت: اي آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شيث، شجاعت نوح، خصلت ابراهيم، زبان اسماعيل، رضاي اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سليمان، ملاحت يوسف، تحمل موسي، طاعت يونس، صبر ايوب، جهاد يوشع، حب دانيال، وقار الياس، عصمت يحيي، و زهد عيسي عطا شده است. ( آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري.)

نمونه هايي از کرامت و بزرگ منشي رسول خدا (ص)
محمد (ص) ، در سايه ي کلام نوراني قرآن ، متعالي ترين و کاملترين دين را به انسانها ارزاني کرد و ارمغان رسالتش ، يعني اسلام را به آنان هديه داد. آنها که اسلام را پذيرفتند و به يگانگي خدا و رسالت محمد (ص) شهادت دادند، نام پر افتخار مسلماني را از آن خود ساختند. به برکت رسالت محمد (ص) ، آتش جنگ و برادرکشي خاموش و در سايه ي تعاليم روحبخش اسلام ، همه با هم يکدل و مهربان شدند. آن حضرت به خاطر اخلاق پسنديده اش در قرآن ستايش شده و به واسطه ي رافت و مهرباني اش ، قلوب انسانها را به خود جلب کرده است؟ پيامبر در سايه ي اسلام ، تندخوترين مردم را متحول کرد و از آنان انسانهايي بزرگ و تاثيرگذار ساخت.
 حضرت علي (ع) در مورد پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: " رسول خدا (ص) از همه ي مردم بخشنده تر و از همه در معاشرت بزرگوارتر بود آن حضرت عذر خواهي کسي را که از او معذرت مي خواست ، قبول مي کرد ."
در مکتب رسول خدا ( ص ) انسان ها برادر و برابرند و کسي را بر ديگري هيچ برتري نيست جز به سبب تقوا / پيامبر ، ملاک برتري را ثروت و قدرت نمي دانست . نه بينوايي را به خاطر فقرش تحقير مي کرد و نه ثروتمندي را به خاطر مالش بزرگ مي شمرد و مي فرمود: " کسي که ثروتمندي نزدش بيايد و او را به خاطر اينکه از دنيا و ثروتش بهره مند شود ، برايش فروتني کند ،دو سوم دينش را از دست داده است . "

عطوفت و مهربان
رسول خدا ( ص ) هم چهره اي خندان داشت و هم کلام خويش را با تبسم مي آميخت . در حديث آمده است که : " (پيامبر) بيش از همه متبسم بود و بر روي يارانش لبخند مي زد . " پيامبر (ص) هر کس را مي ديد ، نخست سلام مي کرد . هنگام دست دادن به اصحاب خويش ، ابتدا دست خود را به پيش مي آورد .
دايره عطوفت و مهرباني آنچنان در رسول گرامي اسلام ( ص) گسترده بود که از نزديکترين فرد خانواده اش گرفته تا اصحاب و ياران و نيز کودکان و يتيمان و حتي غير مسلمانان را دربر مي گرفت . در حقيقت اين رفتار ، شعاعي تابناک از انوار الهي در سرزمين وجود پاک پيامبر گرامي اسلام ( ص ) بود. چنانکه خداوند در سوره ي آل عمران آيه 159 مي فرمايد : " رحمت خدا ، تو را با ايشان مهربان گردانيد ... "
پيامبر ( ص ) به مومنان و دوستداران رسالتش محبت و عاطفه اي خاص داشت. آن حضرت پيوسته جوياي حال اصحاب خود بود و از آنان دلجويي مي کرد . اگر سه روز يکي از آنها را نمي ديد ، احوال او را مي پرسيد ، اگر مي گفتند به سفر رفته است براي او دعا مي کرد و اگر بيمار بود به عيادت وي مي رفت . هنگامي که در جنگ احد دندان پيامبر (ص) را شکستند و چهره مبارک آن حضرت مجروح و خون آلود شد، بر اصحاب بسيار سخت و گران آمد . پس درخواست کردند که به کافران و دشمنان نفرين کند. پيامبر در پاسخ فرمود : " من براي لعن و نفرين مبعوث نشده ام ، بلکه پيامبر رحمت هستم و براي آنها دعا مي کنم که خدايا قوم مرا هدايت کن . زيرا آنها نادان هستند."

روح بلند و پرمهر
روش آن حضرت در جنگ و برخورد با دشمن و سفارش کردن به فرماندهان و سپاهيان به خوشرفتاري ، نشان دهنده ي روح بلند و پرمهر آن سفير الهي بود . امام صادق ( ع ) مي فرمايد :
"رسول خدا ( ص ) هر گاه مي خواست لشگري را به جنگ اعزام کند ، آنان را به حضور مي طلبيد و مي فرمود : به نام خداي تعالي حرکت کنيد و براي خدا جهاد کنيد . از غنايم دزدي نکنيد و کافران را مثله نکنيد . پيرمردان و اطفال و زنان را نکشيد . رهبانان را که در غارها و بيغوله ها جاي دارند ، به قتل نرسانيد و درختان را از بيخ نکَنيد و نخلستان را نسوزانيد . هر مشرکي که به شما پناه آورد ، در پناه است تا کلام خدا را بشنود و اسلام را به او عرضه کنيد . اگر پذيرفت؛ او هم برادر ديني شماست و اگر قبول نکرد ؛ او را به محل امن خويش برسانيد. " ( بحار الانوار - ج 19 - ص 177 )

ساده زيستي
ساده زيستي براي پيامبر ( ص ) يک اصل بود. روش ايشان در خوراک ، پوشاک ، مسکن و برخورد با افراد سادگي بود و در تمام رفتارهايش اصل سادگي را رعايت مي کرد . به عبارتي جلال معنوي پيامبر با سادگي در زندگي مادي همراه بود. عمر بن خطاب نقل مي کند که روزي به محضر پيامبر ( ص) رسيدم در حاليکه مشاهده کردم فرشي بسيار ساده زير پاي آن حضرت است و زير سرش هم بالشي از ليف خرماست . عرض کردم : " اي پيامبر ، تو برگزيده ي خدا در ميان همه مخلوقات هستي در حاليکه قيصر و کسري شاهان روم و ايران بر فرش هاي طلا بافت و ابريشم مي نشينند، تو که مقامت از آنها بالاتر است ، اين چنين زندگي مي کني ؟ پيامبر در پاسخ من فرمود :
" آنها در عيش و نوش و بهره مندي از لذت ها و شادي ها در همين دنيا شتاب کردند ، در حاليکه دنيا محل گذر و ناپايدار است و بهره هاي آن نابود مي شود . ولي زندگي خوش ما براي آخرت است ."

صبري شگرفت
پيامبر ( ص ) در همه مناسبات خويش ، صبري شگرف داشت و اين درحالي بود که خود فرمود: " هيچ کس آنچنان که من در راه خدا آزار ديدم ،آزار نديد . " آن حضرت دربرابر آن آزارها صبر کرد و در مقابل زياده روي هاي جاهلان جز بردباري روا نداشت . در نتيجه ي همين صبر و بردباري بود که توانست انسان ها را متحول سازد و آنان را از تاريکي جاهليت رهايي بخشد . روزي شخصي يهودي در ميانه راهي جلوي پيامبر را گرفت و مدعي شد که طلبکار است. پيامبر با اينکه مي دانست اين ادعا صحيح نيست ، اما از او خواست که به ايشان مهلت دهد. او نپذيرفت و گفت : همين الان بايد طلب من را بدهي . مرد يهودي در ادعاي خود چنان اصرار کرد که عباي پيامبر را کشيد و به گردن آن حضرت جراحت وارد کرد . مردم وقتي متوجه توهين مرد يهودي به پيامبر شدند در صدد تنبيه او بر آمدند. اما پيامبر ( ص) فرمود : " من خود مي دانم که با او چگونه رفتار کنم ."
آن حضرت با ملايمت و حوصله با او سخن گفت و چنان از خود بردباري نشان داد که مرد يهودي در همانجا به يگانگي خدا و پيامبري حضرت محمد ( ص ) شهادت داد و مسلمان شد. سپس گفت :
"چنين صبر و تحملي را انسان عادي نمي تواند داشته باشد . به يقين تو از جانب خدا مبعوث شده اي و اين صبر ، صبر انبياست ."
آنان که مقام معنوي و عظمت آن حضرت را نمي دانستند در سخن گفتن و بيان خواسته هايشان، گاهي گستاخانه و بي ادبانه و با غرور و تعصب رفتار مي کردند؛ اما رفتار والاي پيامبر کوه غرورشان را متلاشي و يخ هاي تعصبشان را ذوب مي کرد و آنان شيفته ي مکارم اخلاق آن حضرت مي شدند .
اينها نمونه هايي روشن از کرامت و بزرگ منشي رسول خدا (ص) بود . باشد که شخصيت بي بديل ، خوي پسنديده و اخلاق کريمانه ي پيامبراسلام (ص) ، چون خورشيد ي با طلوع بي پايان ، همواره به زندگي ما روشني بخشد.


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.069 seconds.